آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

نیمی از من ، نیمی از تو

تولد ... تولد ... تولد

پسر قشنگم امروز تولد مامان جونه ...   همسر نازنینم ، بهترینم ، عزیزترینم زندگی کنار تو برای من و آرتین یعنی عشق عشق عشق سالروز تولد مبارک غزال جونم مثل همیشه نمی دونستم چی بنویسم برای همین هم از حافظ کمک گرفتم، می دونم که خیلی دوستش داری :   به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود          که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست      به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود مباحثی که در آن مجلس جنون می رفت            ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود دل ...
29 مرداد 1392

آرتین بلا

الان ساعت 12 و نیم نصفه شبه و من امشب همت کردم تورو زود خوابوندم! نمیدونم یک مدتیه دلت میخواد تا صبح بیدار باشی  و شیطونی کنی! دیشب که دیکه 5 صبح خوابیدی!!!!!!!!!!!!!!!!! ولی تصمیم دارم هر جور شده تا 12 بخوابونمت. این همه بیدار موندن برای خودت بده عشقم. در کل خیلی کم خوابی و تا مارو خواب نکنی نمیخوابی. جونم بگه که انگشت ظریف و نازت خوبه خوبه. واقعا خداروشکرکه به خیر گذشت. الان دیگه فقط مونده یک ناخن کوچولوی سیاه که قراره بیفته. امیدوارم دیگه اذیتی و دردی در کار نباشه. فندق مامان، اینروزا حسابی خوردنی شدی. خیلی فهمیده و در عین حال بلا شدی. دیگه حتی اجازه نمیدی ما برنامه مورد علاقه خودمون و تو تی وی نگاه کنیم! همش کنترل میاری میگی...
5 مرداد 1392
1